احمدرضااحمدرضا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

یاسی * احمدرضا نفس مامان و بابا

بدون عنوان

1390/5/6 10:23
نویسنده : مامان
443 بازدید
اشتراک گذاری

س′ يعني سلام به قول گل پسرم

نمي دوني چه ذوقي مي كنم وقتي جايي مي ريم و تو فوراً مي گي س’

ديشب مراسم عروسي يكي از فاميلها دعوت بوديم  و تو چقدر شيطوني كردي منم كه طبق معمول اصلاً نمي تونستم بشينم و مدام دنبال تو بودم نكنه كسي بهت بخوره و توبيفتي همش مي رفتي كنار عروس و داماد و به بادكنكهاي پشت سر آنها دست مي زدي آنها را مي كشيدي و خانم مسئول آنجا همش تذكر مي داد كه خانم بيا بچه را ببر منم مجبور شدم به بابايي زنگ بزنم كه بياد تورا پيش خودش ببرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)